ارکان زبان آموزی
مهارتهای زبانی، چهار زمینهی اساسی زیر را در بر میگیرند:
1- گوش دادن؛
2- سخن گفتن؛
3- خواندن؛
4- نوشتن.
صحبت کردن و گوش دادن را ارکان سمعی یا ارکان اولیهی مهارتهای زبانی میگویند و خواندن و نوشتن را ارکان بصری یا ثانویه زبانی مینامند. از این مهارتهای زبانی با توجه به این که خواندن و گوش دادن، اطلاعات لازم را از محیط بیرون در اختیار ذهن قرار میدهند، به عنوان ارکان درونداد یا مهارتهای دریافتی تلقی میگردند و سخن گفتن و نوشتن که ادراکات و استنباطها را به بیرون از ذهن انتقال میدهند ارکان برونداد یا مهارتهای بیانی نامیده میشوند.
در کار تعلیم زبان باید به ترتیب به استحکام و تقویت چهار رکن اساسی یاد شده توجه کامل شود. علمای تعلیم و تربیت مهمترین فعالیت مدرسه را زبانآموزی میدانند و چون جنبههای مختلف زبان با هم ارتباط کامل دارند و توقف با کندی رشد یکی از آنها موجب عدم پیشرفت مناسب در سایر جنبهها میگردد، بدین جهت دانشآموزان باید با راهنماییهای صحیح معلم به ترتیب از مراحل مذکور بگذرند و تواناییهای لازم را در هر مرحله کسب نمایند. بنابراین مراحل را به ترتیب ولی با تأکید بیشتر بر مهارت خواندن مورد بررسی قرار میدهیم.
3-1- گوش دادن
«فَبَشِّرْه عباد الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ (1)»3-1-1- مفهوم گوش دادن
گوش دادن اولین گام زبانآموزی و عامل اصلی فهمیدن است. انسان از راه گوش دادن، کلمهها را میشنود و از طریق انطباق آنها با مفاهیم ذهنی، صورتهای سمعی و علائم قراردادی زبان را از یکدیگر تمیز میدهد، با کمک آنها به افکار و عقاید افراد پی میبرد، بر اطلاعات خویش میافزاید، سپس آمادگی لازم را برای سخن گفتن کسب مینماید. با تبادل نظر رابطهی دوستی و همکاری با دیگر افراد جامعه برقرار میکند و از امتیازات زندگی اجتماعی بهرهمند میگردد، در صدد رفع نیازهای خویش بر میآید، از آهنگ و صداهای خوش در طبیعت لذت میبرد، به هنگام ورود خطر خود را میرهاند و سرانجام اقدامات پیشگیرانه انجام میدهد.گوش دادن یا استماع کردن، با شنیدن متفاوت است. شنیدن یک فراگرد فیزیولوژیکی بدون درک است، یعنی فرد ممکن است صداها را خوب بشنود، اما از درک گفتار دیگران عاجز باشد. اما گوش دادن مستلزم توجه و انتخاب و سازمان دادن مناسب افکار و اندیشهها در ارتباط با آن معانی است. علاوه بر این در استماع کردن، فرد به ارزشیابی، تایید یا ردّ و درونی کردن عقاید میپردازد.
اگر کودک در عمل گوش دادن مشکل داشته باشد در تمام مهارتهای کلامی ناکام خواهد ماند. امروزه کودکان به قدری مورد هجوم صداهای یکنواخت قرار میگیرند که در بسیاری از موارد مهارت گوش ندادن در آنها پدیدار گردیده است. وظیفهی معلم آن است که به شاگردان خود یاری نماید تا بتوانند گیرندهی دقیقی برای صوتهای اصلی باشند.
بنابراین گوش دادن شامل مراحلی چون شنیدن، انتخاب کردن، دقت و توجه کردن و بالاخره استماع است. در مرحلهی شنیدن، فرد باید قادر باشد که از لحاظ جسمی محرّکهای صوتی محیطی را دریافت نماید و جهت ادراک به مرکز عصبی انتقال دهد. در مرحلهی دوم از آن جایی که ادراک امری انتخابی است، فرد باید از بین محرّکها، محرّکی را انتخاب کند و به آن توجه و دقت نماید و در مرحله آخر فرد باید آن را بفهمد، تجزیه و تحلیل نماید، قبول یا رد کند یا به تعبیری به پردازش زبان شفاهی بپردازد.
3-1-2- سطوح گوش دادن
«ویلت» (2) سطوح زیر را در مهارت گوش دادن مطرح میکند:3-1-2-1- ادراک شنودی صوتهای غیرکلامی
صوتها شامل تمام صداهای محیطی اطراف ماست بدین ترتیب که به کودک کمک میشود تا به وجود صداها آگاهی یابد، آنها را مقایسه کند، جهت صداها را تعیین و صداها را با منابع آنها همخوان کند.3-1-2-2- ادراک شنودی و صوتهای منفرد کلامی
توانایی دریافت و بازشناسی صوتها و لحن زبان یک عامل مهم در آمادگی خواندن است، بدون این مهارت یادگیری املایی کلمهها غیرممکن است.3-1-2-3- فهمیدن کلمات
لازمهی گوش دادن توسعه فرهنگ لغات شنیداری است. کودک باید نام اشیا و اعمال و حالات و مفاهیم مجرد را بفهمد. البته بهتر است کلمهها را به همان ترتیب که زبانشناسان طبقهبندی کردهاند (اسم، فعل، صفت و قید) آموزش داد.3-1-2-4- فهمیدن جملهها
انتظار این است که افراد زبان را بر اساس ساخت زبانی جمله یاد بگیرند نه از راه کلمههای منفک و جدا از هم. زبانشناسان و مربیّان به همین دلیل روشهایی را برای کمک به کودکان در یادگیری نظامهای زبانی ابداع کردهاند از این روشها معلمان برای کمک به کودکان ناتوان در یادگیری استفاده بسیار میکنند.3-1-2-5- حافظه شنودی
کودک علاوه بر گوش دادن و شنیدن باید بتواند به موقع از تجربههای شنودی خود که انبار کرده استفاده کند.3-1-2-6- فهم و دریافت شنودی
این مهارت مشابه مهارت در فهم خواندن است با این تفاوت که این مهارت بیشتر از راه شنیدن حاصل میشود تا خواندن. شنود از طریق مهارتهای گوش دادن به علاوه مهارتهای اندیشیدن حاصل میشود.3-1-2-7- گوش دادن نقّادانه
گوش دادن خوب نه تنها به مفهوم گفتههاست، بلکه بر توانایی در نقد و ارزیابی و نیز به داوری دربارهی آنها هم مربوط میشود. (3)3-1-3- عوامل مؤثر در گوش دادن و وظایف معلم
گوش دادن تحت تأثیر عوامل بسیاری قرار میگیرد که برخی از آن عوامل بیرونی و بعضی درونی هستند. از عوامل بیرونی میتوان به مواردی چون صدای رسای گوینده، لهجهی گوینده، محتوای مطلب، کیفیت انتقال، سرعت انتقال و سرو صدای محیط اشاره کرد. عوامل درونی که در فهم گوش دادن مؤثرند شامل سلامت فکری و جسمی گوش دهنده، آگاهی گوش دهنده، توجه گوش دهنده به وظیفهاش، تجربه گذشته و گرایش او میباشد.با توجه به تأثیر عوامل بیرونی در گوش دادن، معلم برای پرورش مهارت گوش دادن در بچهها موظف است آهسته، شمرده و واضح سخن بگوید. حتیالامکان از جملههای کوتاه استفاده کند و به آنها متذکر شود که هنگام گوش دادن به سخنان دیگران دقت کنند و به تمام اجزای کلمهها و جملهها توجه نمایند و برای جایگزینی لغات تازه در ذهن و صحیح تلفظ کردن، پس از شنیدن هر واژهی تازه آن را چند مرتبه تکرار کنند و آنها را در جملههایی به کار برند.
از وظایف معلم در ارتباط با عوامل درونی تأثیرگذار بر گوش دادن این است که میزان شنوایی کودکان را اندازه بگیرد و متناسب با آن محل نشستن بچهها را مشخص کند تا به آسانی او را ببینند و سخنانش را بشنوند، نکتههای بهداشتی در رابطه با گوش و آسیبهای احتمالی آنها را متذکر شود، از تبعیض بین بچههایی که ضعف شنوایی دارند با کودکان سالم بپرهیزد، شرایط عاطفی مناسب در کلاس ایجاد کند، از کلمهها و جملههای مناسب و در خور فهم کودکان استفاده نماید، با بردباری و صبر به سخنان و پرسشهای بچهها گوش دهد و پاسخ آن را بگوید و آنها را به کار بیشتر دلگرم کند.
3-1-4- انواع گوش دادن
کیفیت گوش دادن بسته به منظور و هدف شنونده در موارد مختلف فرق میکند و عکسالعمل ذهنی و روانی، همچنین واکنشهای ظاهری یا جسمی او در قبال گوینده متفاوت میباشد. از میان انواع گوش دادن آنچه در جریان آموزش کلاسهای درس بیشتر مشاهده میشود به شرح زیر است:3-1-4-1- گوش دادن آوایی (گوش دادن با دقت)
برای خوب فهمیدن و یاد گرفتن شنیدهها انجام میگیرد. شنونده در این نوع گوش دادن با دقت به تمام سخنان گوینده گوش میدهد و با توجه کامل مطالب او را یاد میگیرد.3-1-4-2- گوش دادن انتقادی (تحلیلی)
زمانی این نوع گوش دادن انجام میشود که شنونده با نظر انتقادی گفتار گوینده را با عقاید و آگاهیهای خود میسنجد و این امر طرز استدلال، کیفیت، ارتباط مطالب و نوع استنتاج متکلم را در نظر میگیرد و سخن او را از نظر درستی یا نادرستی لفظ و معنا تحلیل میکند.3-1-4-3- گوش دادن منفی (به گوش بودن)
این نوع گوش دادن به حالتی اطلاق میشود که شنونده ضمن انجام کاری، سخن فردی یا آهنگی را به گوش باشد و در واقع دو کار را با هم انجام دهد.3-1-4-4- گوش دادن آوایی لذتی (گوش دادن برای درک ارزش)
هنگامی صورت میگرد که شنونده ضمن انجام کاری تنها برای درک لذت به آهنگی خوش یا کیفیت ادای سخنی یا قرائت قطعه شعری گوش فرا داده است.3-1-5- ارتباط گوش دادن با خواندن
گوش دادن و خواندن دو وجه درونداد زبان یا دریافت اطلاعات از دیگران است. هر دو مستلزم تحریک حسی (یکی از راه چشم و دیگری از راه گوش) است و هر دو مستلزم بسیج و مراقبت ذهنی است چرا که هیچ یک بدون دقت، ممکن نیست و بالاخره به هنگام گوش دادن و خواندن کاربرد مهارتهای ویژه در فهم و اندیشه ضروری است. مطالعات نیز همبستگی بالای گوش دادن و خواندن را آشکار میسازد و آموزشهای فهم گوش دادن به رشد فهم خواندن منجر میشود.تفاوتهای بین این دو مهارت وجود دارد از جمله: در خواندن امکان تکرار و مرور چندین بار یک مطلب میسر است. در حالی که در گوش دادن فقط یک بار میتوان مطلبی را گوش داد. در خواندن خواننده میتواند سرعت خود را متناسب با فهم و دشواری مطلب تنظیم کند، در صورتی که سرعت گوش دادن به وضع گویندهی مطلب بستگی دارد. همچنین حرکات دست و چهره و تأکیدهای گوینده کمک مؤثری به درک مطلب میکند، در حالی که خواننده نمیتواند از دادههای تکمیلی غیر از کتاب سود ببرد و نیز در گوش دادن امکان پرسش و پاسخ ، برای اصلاح و کنترل برداشتها، فرصتهایی ایجاد میشود، و حال آن که در خواندن چنین امکانی وجود ندارد.
3-2- سخن گفتن
اَلجَمالُ فِی الرَّجُلِ اللّسانُ (4)(نهجالفصاحه - 1367)
3-2-1- اهمیت سخن گفتن
سخن به صداهایی گفته میشود که بر عقل و اندیشه مبتنی بوده و از روی قصد و اراده برای بیان مفاهیم و خواستههای انسان به کار میرود. سخن گفتن از بزرگترین موهبتهایی است که خداوند به بشر عطا فرموده و او را بر حیوانات مقدم شمرده است. تعریفهای فلاسفه و اندیشمندان از انسان همانند «انسان حیوانی است ناطق» یا «حیوانی است اجتماعی و فرهنگی» گویای اهمیت سخن گفتن در انسان و نقش آن در زندگی اوست. سخن دریچهای است برای نفوذ به دنیای درونی و جهان شناختی افراد و پی بردن به خصوصیات شخصیتی آنان، به عبارت دیگر سخن گفتن معرّف شخصیت و طر تفکر انسانهاست. حضرت علی (علیه السلام) میفرماید:«حرف بزنید تا شناخته شوید، زیرا انسانها در زیر زبانشان پنهان هستند.» و نیز فرمود:
«هر کس مطلبی را پنهان داشته باشد به طور حتم در لابهلای کلمهها و رنگ رخسارش آشکار میگردد.» (5)
آسانترین و روشنترین وسیله آموزش سخن است. بیشتر وقت معلم در کلاس به سخن گفتن میگذرد. سخن گفتن خوب، اعتماد به نفس را زیاد میکند، روح شهامت را قوی و توان مقابله با مشکلات را افزایش میدهد. لذا بر مربیان تعلیم و تربیت است که از هر فرصتی برای شکوفایی تواناییهای کودکان استفاده نمایند. و مخصوصاً به سخن گفتن آنهایی که کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند، بیشتر توجه کنند و زمینهی عبور موفقیتآمیز آنان را از پلهی دوم زبانآموزی فراهم سازند.
3-2-2- مراحل سخن گفتن
سخن گفتن یکی از پیچیدهترین اعمال انسانی است. کودک برای زبان باز کردن باید به رسش و پختگی لازم رسیده باشد زیرا برای ادای یک کلمهی ساده به فعالیت دقیق، هماهنگ و کامل عضلات نیازمند است. بنابراین سخنگویی مستلزم تغییرات و تحولات مناسب در ابعاد جسمی و روانی میباشد. برای رسیدن به سخنگویی کودکان باید مراحلی را به شرح زیر طی کنند:3-2-2-1- مرحلهی قان و قون کردن (6)
از حدود سه تا پنج هفتگی، کودک صداهای جدیدی را تولید میکند که حاکی از بیان خرسندی یا خستگی و ناراحتی وی میباشد. این صداها که اصطلاحاً «قان و قون» نامیده میشود مانند «اووو» یا «یویویو»، معمولاً پس از خواب یا تغذیه که حاکی از احساس خرسندی است ظاهر میشود. (7)«برخلاف تصور معمول منشأ پیدایش تحول زبان، فریاد نیست، بلکه قان و قونی است که از این زمان پدیدار میشود و بیشتر در لحظات آرامش و بیتنشی متجلّی میگردد. در حالی که فریاد، بیان مستقیم یک نیاز بدنی یا یک دگرگونی هیجانی است. قان و قون در آغاز به شکل یک تمرین حرکتی ساده است که توسط قدرت شنوایی مهار نشده است و به همین دلیل در کودکان کر هم میتوان مشاهده کرد. اما خیلی زود کودک قادر میشود که قان و قون خود را تحت نظارت شنوایی قرار دهد. در همین هنگام است که بازیهای کنش و واکنشهای دورانی آغاز میشود و کودک از بین صداهایی که بر حسب تصادف جانشین هم میشوند، آواها را متمایز نموده و سعی در پدید آوردن مجدّد آنها دارد. وقتی کودک قادر میشود که این یا آن صورت را چند بار پشت سر هم تکرار کند توانایی آن را مییابد که اگر کسی آن آواها را در مقابلش ایجاد نماید، تقلید کند. قان و قون کردن از نظر اصوات زبان، غنیتر از زبان بزرگسالان است، زیرا حاوی مواد لازم برای هر زبانی است. لازم به ذکر است که در این مرحله زبان واقعی وجود ندارد، بلکه قان و قون مبیّن حالات عاطفی یک تمرین حسی - حرکتی و یک بازی کنشی است و به گونهی ابتدایی به منزلهی یک ارتباط است. اما زبان به طور واقعی زمانی پدیدار میگردد که کودک با استقرار تجسّم در سطح رمز قدم میگذارد.» (8)
3-2-2-2- مرحلهی انعکاس صوتی و ورور کردن
«در حدود سه تا چهار ماهگی کودکان با اضافه کردن صامتها به مصوّتها ترکیباتی چون «گا» یا «کا» میسازند و سپس به تکرار این صداهای ترکیب شده میپردازند. این صداها، «بابا» و «پاپا»، صداهای معنیدار سخن است و به ندرت در 10-7 ماهگی ظاهر میشود که به صورت یک جریان انعکاسی است. به عقیدهی روانشناسان زبان، کودک قبل از 13-10 ماهگی معنای اولین کلمهها را نمیفهمد. به اعتقاد لنهبرگ ورور کردن در حدود 6-3 ماهگی انجام میشود و شروع آن بستگی به نموّ دارد نه تقویت کردن و یا شنیدن چنانچه کودکان کر نیز میتوانند در همین سن انجام دهند.» (9)3-2-2-3- ادای کلمات
«صداهایی که در دو مرحلهی قبلی در کودک مشاهده میشوند وقتی به سطح ارزش دال ارتقا مییابد به کلمه تبدیل میشود، یعنی زمانی که به صورت پایدار و خاص در ارتباط با یک مدلول ادا میشود و در آن قصد ارتباط وجود دارد صحبت از زبان است. نکتهی قابل توجه این است که تشابهات معانی همزمان با نخستین تجسّمات پدیدار میشوند. یعنی زمانی که کودک قاقا میگوید در همان زمان قادر است در غیاب غذا به دنبال آن بگردد و با گفتن قاقا آن را بطلبد و این همان تحوّل پایداری شیء میباشد که در حدود سن 8-12 ماهگی در کودک به وجود میآید. کودک چندین ماه به تهیّه این نظامهای دلالت که در ابتدا به اشیا و موقعیتهای رجحانی مربوط میشوند، میپردازد. در بسیاری از موارد بین 15-8 ماهگی نخستین دالها (کلمهها) پدیدار میشوند. خزانهی لغات کودک در حالت معمولی در حدود 16-14 ماهگی تقریباً 10 عنصر است، گرچه بعضی از کودکان دیرتر تکلم را آغاز میکنند اما تصوّر والدین بیشتر این است که رشد زبان با اولین کلمه آغاز میشود اولین کلمهی یک کودک شامل نامهای مردم (بابا، ماما، دادا)، حیوانات و وسایل میباشد.پس از دو ماه گنجینهی لغات کودک به چهار تا پنج برابر میرسد. گویی کودک به این کشف رسیده است که هر پدیدهای نامی دارد و در زمانی که افزایش گنجینهی لغات قابل ملاحظه میگردد، مسائل توسعه، تعمیم، تمایز نظامهای معانی مطرح میشوند.» (10)
3-2-2-4- کاربرد کلمهها به جای جمله
یادگیری زبان علاوه بر یادگیری لغات و گسترش دامنهی واژگان مستلزم فهم و اکتساب ساختهای دستوری است. در سن 20-18 ماهگی کودک از کلمه - جمله استفاده میکند. این کلمهها دارای معانی چند ظرفیتی هستند که در آنها عمل و شیء مشتبه میشوند و در نتیجه عمل در قالب کلی به یاد آورده میشود فقط چگونگی بیان قصد و موقعیت است که به بزرگسال اجازه میدهد منظور کودک را از کلمه بفهمد. مثلاً وقتی کودک میگوید «آب»، در موقعیتهای مختلف ممکن است منظورش آب میخواهم، آب ریخت، آن جا آب هست و... باشد که چهارچوب موقعیت و نحوهی ادای کلمه، منظورِ کودک را برای بزرگسال روشن میسازد.3-2-2-5- به کار بردن جملات
از اواخر دو سالگی جملهی واقعی پدیدار میشود و ترکیب کلمهها معانی را به صورت دقیق مشخص مینماید و به زودی جملههایی ظاهر میشوند که در آنها فاعل، یک فعل و یک مکمل وجود دارند. دقت معنا به وجه بارزی در جملهها افزایش مییابد. در مرحلهی بعد صفتها و الفاظ رابطه و تعریفهای عمدهی فعلها در جمله اضافه میشود و در آخرین مرحله کاربرد صحیح ضمایر و الفاظ ربطی انتزاعیتر پدیدار میگردد. در محدودهی دو سالگی کودک به شعرهای درهم و برهم و بیمعنی علاقهمند میگردد. پژوهشگر روسی «چوخوفسکی» (11) چنین میگوید: در آغاز دو سالگی، هر کودکی دست کم برای مدت کوتاهی یک نابغهی زبانی میشود. در خلال این مرحله کودک ممکن است بگوید: «من همه جا پابرهنه هستم» یا «من زود بیدار میشوم اما باز هم دیر میشود». کودکان در این مرحله عاشق شعرهای بیمعنی هستند. تحقیقات چوخوفسکی نشان داد عبارتهای «خروسه میگه میومیو» یا «گاوه میپره روی ماه» روشن میسازد که کودک نسبت به کلمههای درهم و برهم علاقهمندی خاصی دارد. این شعرهای بیمعنی منابع نشاط و شادی کودکان است و چگونگی فعالیت آزادانهی کودکان را با بازنمایی شناختی زیبا و نظام زبانی توصیف کنندهی دنیا نشان میدهد.همانگونه که پیاژه بیان میکند: «این نوع بازی با کلمهها به واقع نوآوریهای کودکان را نشان میدهد، زیرا تجربهای که آنان برای رشد بیشتر نیاز دارند، فراهم میسازد.» (12)
«پس از چهار سالگی، تحول زبان دیگر از مرحلهی کیفی مهمی نمیگذرد، بلکه از طریق غنیتر شدن گنجینهی لغات، طولانی شدن جملهها، انعطاف، انسجام، و استحکام نحوی یا ترکیبی و هماهنگی بیشتر اصطلاحات با نیت و کسب ظرافتهای نحوی، گسترش زبان تأمین میگردد.» (13)
3-2-2-6- نمایش ترسیمی (گرافیکی) (14)
خواندن و نوشتن در کودکان بین سنین پنج یا شش سالگی پدیدار میگردد. با شروع این امر به همان صورت که بچهها از نقش زبان در زندگی مطلع میشوند از وجود خود نیز آگاه میگردند و از نوشتن به عنوان یک راه مستند برای صحبت کردن استفاده میکنند.نتیجه و حاصل مراحل یادشدهی زبان، آگاهی از نقش خواندن و نوشتن و باسواد شدن بچههاست. تاکنون مراحل رشد زبان در مدارس ابتدایی صورت میگرفت، اما امروزه معلمان میتوانند این فرایند را با کودکان پیش دبستانی نیز انجام دهند. به شرط آن که معلم در آنان علاقه ایجاد نماید و از شیوهی شاگرد- محوری استفاده کند. (15)
3-2-3- مهارتهای زبانی
برای یادگیری سخن گفتن و بیان کامل توسط کودکان و به ویژه کودکان پیشدبستانی مهارتهای زیر ضروری به نظر میرسد:3-2-3-1- تلفظ
خردسالان تلفظ صحیح را از طریق تقلید یاد میگیرند، کلمههای نادرست را نیز به همان خوبی کلمههای درست تلفظ میکنند. چگونگی تلفظ ناشی از تفاوتهای فردی است. تغییر تلفظ در دوران کودکی بسیار آسان است و کودک، با تغییر محیط و تماس با افراد مختلف در اندک زمانی تلفظ آنها را فرا میگیرد. در حالی که در سنین بالا امکان تغییر تلفظ مشکل است.نکتهای که باید در اصلاح تلفظ کودکان مورد توجه قرار گیرد، این است که امر اصلاح تلفظ نباید به صورت مستقیم مطرح شود و علاوه بر آن باید از تقویت تلفظ نادرست کودک که گاهی خوشایند والدین است جداً پرهیز نمود زیرا این امر ممکن است موجب شود که برای جلب توجه و خوشایندی والدین و اطرافیان کودک کلمههایی را که درست تلفظ میکند، له کرده و این مسأله به صورت پایدار درآید.
3-2-3-2- درک یا پذیرش زبان (16)
منظور از درک یا پذیرش زبان این است که وقتی کودکان گوش دادن و فهمیدن را یاد گرفتند چه چیز عایدشان میشود، با کسب این مهارت بچهها توانایی مستقیم و بلاواسطهای در پاسخ دادن به سؤالاات و پیروی کردن از وقایع به هم پیوسته و متوالی را به دست میآورند و نیز قادر خواهند بود ارتباطهای روزمره را درک کنند و نتیجهی رفتارشان را پیشگویی نمایند و سرانجام قادر میشوند به هنگام گوش دادن تصویرهای ذهنی را در خود رشد دهند. (17) در کار سخن گفتن قبل از هر چیز باید معانی کلمهها را تشخیص داد. سخن گفتن اگر با درک معانی توأم نباشد جز هذیان گویی نمیتوان نام دیگری بر آن نهاد.کودک قبل از آن که بتواند خود کلمههایی را به کار برد معنای سخن دیگران را میفهمد. این امر در همهی دورهها و حتی در مورد بزرگسالانی که زبان بیگانهای را یاد میگیرند نیز دیده میشود. به عبارت دیگر شمار لغتهایی را که فرد میداند همیشه بیشتر از تعداد لغتهایی است که میتواند به کار برد، مثلاً یک کودک شش ساله میتواند حدود 2562 کلمه را به کار برد، در صورتی که در همین سن میتواند حدود 25000 لغت را بفهمد و در اول راهنمایی میتواند حدود 7200 کلمه را به کار برد، در حالی که حدود 50000 واژه را میداند. (18)
3-2-3-3- بیان زبان (کلمهبندی) (19)
بیان زبان شامل خزانهی لغات، دستور زبان و تکمیل زبان میشود:الف) خزانهی لغات:
کودک به موازات رشد خود کلمههای جدیدی را یاد میگیرد و واژگان خود را گسترش میدهد. هر چه کودک لغات بیشتری را فرا گیرد در تکلم موفقتر خواهد بود.«کاترین نلسون» (20) به عنوان یک روانشناس، 18 کودک را مورد مطالعه قرار داد و فهرست نخستین 50 کلمهی آنها در جدول 1 مشاهده میشود.
نلسون از طریق طبقهبندی لغات موفق به مشاهدات جالبی گردید. 60 درصد اولین طبقهی لغات، نام اشخاص و اشیا و حیوانات بودند گروه دوم شامل اعمال و خواستهها میشد که معمولاً فعلهای واضح و آشکار را در بر میگرفت؛ مانند نشستن و قرار دادن. علاوه بر این گروه دوم شامل لغات مربوط به موقعیت هم میشدند؛ مثل «بالا و پایین». طبقهی بعدی عبارت بود از قیدهایی چون «مال من»، «این» و «زیبا» که برای توصیف طبقهای از مردم یا موضوعهای دیگر استفاده میشد. گروه چهارم لغات شخصی / اجتماعی بودند، مانند «بلی و نه» و «بای بای» که حدود 8 درصد را شامل میشد. (21)
افزایش گنجینه لغات در کودک در جدول 2 و نمودار 1 مشاهده میشود. (22)
جدول 1
(حوادث / اعمال) |
(نام اشیا) |
||||
بالا |
UP |
گربه |
Cat |
میوه |
tuce |
پایین |
Down |
ماشین |
Car |
مامی |
Mummy |
به دست آوردن |
Give |
بچه |
Baby |
دَدی |
Daddy |
قرار دادن |
put |
او |
She |
شیر |
Milk |
نشستن |
sit |
بیسکویت |
Biscuit |
|
|
رفتن |
go |
توپ |
Ball |
|
|
توقف کردن |
stop |
سگ |
Dog |
|
|
چیزهای وصفی |
اجتماعی/ شخصی |
||||
این |
this |
بله |
yes |
||
طول |
along |
هی |
hi |
||
کثیف |
dirty |
نه |
no |
||
زیبا |
nice |
بای بای |
bye-bye |
||
بیشتر |
more |
|
ب) دستور زبان (گرامر): (23)
اساس ساختار دستور زبان کودکان معمولاً از طریق گوش دادن آموخته میشود. کودکان به نحوه و الگوی صحبت بزرگسالان توجه و از آن در سازماندهی و الگوی زبانی خویش استفاده میکنند. توجه کردن به الگوی صحبت بزرگسالان موجب اصلاح کلمهها و جملههای آنان میگردد. کودکان به تدریج قادر میشوند افعال گذشته، اسمهای جمع و مفرد را درک نموده و نهایتاً از ویژگیهای پیچیدهتر زبان چون حرفهای اضافه، صفتهای تفصیلی و صرف فعلهای مختلف استفاده نمایند.جدول 2
سن |
حد متوسط کلمههایی که کودک فرا میگیرد |
||
سال |
ماه |
خزانهی لغات |
ازدیاد در ماه |
0 |
8 |
0 |
- |
0 |
10 |
1 |
0/5 |
1 |
- |
3 |
1 |
1 |
3 |
19 |
5/3 |
1 |
6 |
22 |
0/1 |
1 |
9 |
118 |
32 |
2 |
0 |
272 |
51/3 |
2 |
6 |
446 |
29 |
3 |
0 |
896 |
75 |
3 |
6 |
1222 |
54/3 |
4 |
0 |
1540 |
53 |
4 |
6 |
1870 |
55 |
5 |
0 |
2072 |
33/5 |
5 |
6 |
2289 |
36/2 |
6 |
0 |
2562 |
45/5 |
8 |
0 |
3600 |
|
10 |
0 |
5400 |
|
12 |
0 |
7200 |
|
14 |
0 |
9000 |
|
ج) تکمیل زبان:
تکمیل زبان: تکمیل زبان به منزلهی هنر توسعهی زبانی به شمار میآید. بزرگسالان با تشویق کودکان برای انجام اعمالی چون شرح دادن، بیان داستان، تعریف کردن و ارتباط، به تکمیل زبان آنان اقدام میکنند. مثلاً ارتباط برای کودکان شامل صحبت کردن با خود و دیگران میشود وقتی معلم دربارهی موضوعی با صدای بلند بحث میکند یا مینویسد، بچهها متوجه میشوند که چگونه زبان به کمک آنها آمده و آنها را در حل مشکلات یاری میکند.ارتباط با دیگران شامل دستور گفتن، پیروی کردن است و همچنین به معنی پرسیدن و جواب دادن به سؤالات میباشد و نیز اتصال موضوعات با هم نوعی محافظت و نگهداری از ارتباطها است. (24)
3-2-3-4- لذت (25)
تشویق کردن در واقع سازمان دادن لذت در استفاده از زبان است. والدین و بزرگسالان معمولاً بر سر انتخاب یک الگوی مناسب مبنی بر چگونگی استفاده از زبان به طور مفید و مؤثّر بحث میکنند. کودکان یاد میگیرند که با شرکت در بحثها لذت ببرند و به سؤال کردن برانگیخته شوند. خواندن و گوش دادن به داستانها و اشعار، قسمتی از هر برنامهی روزانهی مراکز پیش دبستانی است. علاوه بر آن هر برنامهی پیش دبستانی شامل ادبیات، بیان داستان توسط کودکان، نوشتن املا یا نوشتههای دیگر نیز میباشد. بازی با کلمهها و آهنگین کردن آنها (قافیه دادن به آنها) برای بچهها نوعی آموزش و سرگرمی محسوب میشود. گروهبندی بچهها و بازیهای زبانی و سؤال کردن و پاسخ دادن توسط گروههای دیگر برای کودکان نشاطآور خواهد بود که باید در برنامههای پیش دبستانی منظور گردد. توجه به مدت زمان فعالیتها و مواردی دیگر موجب حمایت از رشد زبان و لذت بردن از آن میگردد. (26)3-2-4- پردازشِ سخن گفتن
پردازش سخن گفتن شامل یک سری اعمال ذهنی است. برای روان صحبت کردن، در یک زبان باید این اعمال ذهنی کاملاً خودکار شوند به همان صورتی که اعمال فیزیکی چون تنفس، راه رفتن، دویدن و رانندگی خود انجام میشوند. زیرا عملیات مربوط به پردازشِ سخن گفتن عمل فوقالعاده پیچیدهای است و زمان موجود جهت سخن گفتن و درک آن بسیار محدود است. گاهی آموختن یک زبان صرفاً به عنوان کنترل خودکار یک سری از اعمال سادهی روزمره و جزئی از میان اعمال بسیار پیچیدهی ذهنی مطرح است.«جانستون» (27) به عنوان یکی از محققان در این زمینه معتقد است در محدودهی ذهن شش مرحلهی تکاملی، پردازش سخن گفتن فرد را تشکیل میدهد:
1- تولید لغات منفرد، عبارتها و قاعدهها (قاعدهها بیاناتی هستند چون «من نمیدانم» و «اسم شما چیست؟»)؛
2- تشکیل جملههای ساده یا عبارتهایی که از کلمههای منظم و با قاعده درست شدهاند (قاعده چون فاعل+ مفعول+ فعل «من برنج را دوست دارم»)؛
3- توانایی تشخیص آغاز و پایان اجزای مربوط به یک جمله و ترکیب و تغییر اجزای جملهها از آغاز تا پایان و بالعکس مثل جابه جا کردن قیدها در جملهی «من دیروز به خانه رفتم» یا «دیروز من به خانه رفتم»؛
4- توانایی تشخیص و کاربرد صحیح اجزای خاص در یک عبارت یا جمله. در این مرحله فراگیر میتواند با تغییر دادن سخن گفتن یا افزودن «آیا» به اول جمله آن را به صورت سؤالی در آورد. مثل «آیا شما میتوانید شنا کنید؟»؛
5- توانایی جابهجایی عناصر یک جمله به محلهای پیشنهاد شده: مانند «امشب میخواهید به کجا بروید؟»؛
6- توانایی تجزیهی یک جمله به جملههای کوچکتر و ارتباط آنها با یکدیگر. در این مرحله یاد گیرنده میتواند جملههای مرکب یا متمم تولید کند. مانند: «او از من خواست که بروم». (28)
پینوشتها:
1. پس بشارت ده به آن بندگان من که سخن را استماع میکنند و از بهترین آن پیروی میکنند.
2. Wilt.
3. اکبر فریار و فریدون رخشان، ناتوانیهای یادگیری، تبریز: انتشارات نیما، 1367، صص 222-221.
4. جمال مرد در زبان اوست.
5. سید رضی، نهجالبلاغه، ترجمهی مصطفی زمانی، قم: انتشارات نبوی، 1371، ص 1011.
6. cooing.
7. David R. Shaffer, Developmental Psychology, California University, 1989,p.269.
8. محمود منصور و پریرخ دادستان، روانشناسی بالینی، تهران: انتشارات ژرف، 1366، ص 169-168.
9. David R. Shaffer, Developmental Psychology, p. 269.
10. محمود منصور و پریرخ دادستان ، 1366، ص 171.
11. Chukovsky (1968)
12. نیت ل، 1374، ص 211.
13. محمود منصور و پریرخ دادستان، 1366، ص 172.
14. graphic represent.
15. Robert Harman. Foundations in Early Childhood Education, Calif., Stanford University , 1989, pp. 217-239.
16. receptive language.
17. Ann- Gordon and Katherin Williams Browne, Foundations in Early Childhood, U.S.A, 1989, pp. 195-197.
18. رضا کرمی نوری و علیرضا مرادی، روانشناسی تربیتی، تهران: شرکت افست، 1370، ص 104.
19. expressive language.
20. K. Nelson.
21. Jean Stilwell Peccei, Child Language, New York, 1995, pp. 2-3.
22. محمدرضا شرفی، مراحل رشد و تحول انسان، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1368، صص 107- 105.
23. grammar.
24.Robert Harman. Foundations in Early Childhood Education , pp. 217-239.
25. enjoyment.
26. Robert Harman, Foundations in Early Childhood Education, pp. 217-239.
27. Johnston(1985).
28. Daivid nunan, Understanding Language Classroom, Cambridge, 1989,pp.38-39.
ناعمی، علی محمد، (1392)، روانشناسی آموزش خواندن، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ هفتم.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}